عمر میگذرد و من بیشتر میفهمم که هیچ چیز در دنیا ارزش گریه کردن  را 

 ندارد ما آدم ها مدام چیز هایی را اسمشان را مصیبت و بد بختی میگذاریم

در سرزمین افکارمان میچرخانیم و دور میکنیم و همین باعث میشود  در صد 

سالگی حسرت لذت نبردن از زندگی را بخوریم ! شاید کلمه ی رها کردن و فرار 

کردن برای چنین لحظاتی به وجود  آمده اند از غصه هایت فرار کن  در 

 ناکجاآباد  درونت رهایش کن .و به دنبال هر چیزی که شادت میکند روانه

شو زندگی اگر چیز های زیادی برای گریه کردن دارد ،چیز هایی هم برای 

لبخند زدن دارد فقط کافیست از ته دلت بخواهی که زندگی را زندگی کنی .

زندگی منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

اسان یادبگیرلذت ببر نقد برسی کتابها- مقالات و آثار بهروز نصرآزادانی دفترچه ی خاطرات نی مووی سفر شاپ تك خودرو بَر دانلود آهنگ جدید