آنمون جان دردت به جان جان سی و چند ساله و قلب چند ساله ام از امن ترین جای جهان برایت می نویسم به نام آغوشت جهان را به تابستان ورق می زنم تا انگورها از لب هایت به شراب شدن بروند سلامتیِ خودمون که حالمون باهم خوبه تا گیلاس ها از گونه هایت به شراب شدن بروند سلامتیِ تو که شدی تمام دنیای من از امن ترین جای جهان برایت مینویسم به نام آغوشت من محمدم شاعر چشم های تو ساکن شرقی ترین استوای زمین با موهای خرمایی رنگت حسادت به نخلستانهای جنوب انداخته ام با شانه هایت هایت ,جهان ,بروند سلامتیِ ,جهان برایت منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کتابخانه شادروان حبیب نصرالله زاده دیجی روید طاقت بیار دلنوشته معرفی کالا فروشگاهی تو بهترین خرید رو از ما داشته باش حس درون سرگرمی instagram دانستنی هایی جذاب راجع به خانه